من
........یه دختره..........
 

 تجربه ثابت کرده تحمل صدای عرعر از

چیز شعر راحت تره پس هر خری رو ادم

حساب نکنید...

 چهار شنبه 7 فروردين 1392برچسب:| 11:38  | لیدی پریسا |  

 ب دلیل مسافرت های نوروزی

از پستیدن تا ی مدت معذورم!!!

 

نکته رو گرفتید؟...ما میریم مسافرت!

حالا اونو وللش بین خودمون باشه ما دیشب

پسته خوردیم......خخخخخخ...

 

پ فلن بدرود...

 پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:| 20:10  | لیدی پریسا |  

  

حالا که گفتم لرم خاطره ی دو  روز پیشم تو

تهرانو بگم:

وسط چهارشنبه سوری زنه به بچش میگه

مامانی با اجر بزن تو مخش!

پسره خیلی تمیز در آورده میگه:

مامان مگه من لرم آجر بپرونم!!!

من و بابام هم به آرومی صحنه رو ترک کردیم و به علت

نبود افق تو کوچه ها محو شدیم......

خخخخخخخ

 پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:| 19:58  | لیدی پریسا |  

 من لُرَم!!!....

غیرتی و شاخ و با مرام و مهمون نواز!!!

کلا گفتم دور هم باشیم....

 پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:| 19:55  | لیدی پریسا |  

 دلم میخواهد به کسی اعتماد کنم،

اما درد میگیرد قلبم....

جای زخم کهنه ات اجازه نمیدهد....

 پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:| 19:12  | لیدی پریسا |  

 یه رشته هست اگه بیاد تو المپیک من حتما اولم!

سوار کاری بر خر شیطان!....اونم با مانع!!!

 پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:| 19:12  | لیدی پریسا |  

 یا مقلب القلوب امسال را

بی رمق میخوانم

این قلب دیگر قلب نمیشود

و محول الحول را بدتر!

احسن الحال من هم او بود،

که خدایش بیامرزد.....

 سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب:| 18:50  | لیدی پریسا |  

 امسال عید،همه کهنه های تکراری را دور ریختم

حتی تو.....حتی  عشق.....حتی خیلی های دیگر....

 سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب:| 18:45  | لیدی پریسا |  

 بانو....در این دیار غریب

لباس سفید آرزو هایت جز کفن نیست!

بیهوده نکوش.....

 سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب:| 18:42  | لیدی پریسا |  

 بین این همه بدبیاری

بالاخره مادربزرگم به آرزویش رسید!

پیر شدم..........

 سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب:| 18:39  | لیدی پریسا |  

  

به جای خوشبختی،

برایم از خدا صبر بخواه!

محال است خوشبختی ام بعد از تو....

 سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب:| 18:36  | لیدی پریسا |  

 بگو تقدیر

بگو تقصیر

بگو اجبار

بگو اصرار

بگو بهتر

بگو بدتر

بگو افسوس

بگو بدرود...............

باورم نمیشود که رفته باشی.....

 سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب:| 18:35  | لیدی پریسا |  

  

به درد هایم که اعتراف میکنم

نمیخوام بگویی

"آخی...."

مرهمم باش رفیق....

 یک شنبه 27 اسفند 1391برچسب:| 19:15  | لیدی پریسا |  

وجودم را دادم برای این جمله

ارزشش را نداشت.....

و ارزشش را نداشت....

 یک شنبه 27 اسفند 1391برچسب:| 19:13  | لیدی پریسا |  

  

 برای تنهایی ام برچسبی ساخته ام،

فروشی نیست....

 یک شنبه 27 اسفند 1391برچسب:| 19:9  | لیدی پریسا |  

  

اینایی هس با پوشیدن لباس عید حس میکنن کسی شدن

قابل توجهشون:

شما همون خرید،پالونتون عوض شده....

 یک شنبه 27 اسفند 1391برچسب:| 19:8  | لیدی پریسا |  

  

روز تولدم به این اندیشیدم

یک سال بزرگتر شده ام یا یک سال پیر تر؟

 یک شنبه 27 اسفند 1391برچسب:| 19:7  | لیدی پریسا |  

  

از گروه خوارزمی که واسه عید خداحافظی میردم

یه هو دلم گرفت....

عجیبه،قبلنا یه هیچی وابسته نبودم....

خل شدم....

 یک شنبه 27 اسفند 1391برچسب:| 9:14  | لیدی پریسا |  

درد یعنی فریادی در آغوش غریبه....

نه از شدت لذت!

که آغوشش چون او که تنهایت گذاشت گرمت نمیکند.....

و وقتی میرسد که دیگر گرم نمیشوی....

شاید مرده ای.....

 یک شنبه 27 اسفند 1391برچسب:| 9:11  | لیدی پریسا |  

  

گفتی هوا ابریست....باید رفت....

و من در آسمان جز ستاره ندیدم!

شاید چشمک یکی دلت را برده بود....

نمیدانم.....

 یک شنبه 27 اسفند 1391برچسب:| 9:8  | لیدی پریسا |  

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد